جدول جو
جدول جو

معنی علی ماوردی - جستجوی لغت در جدول جو

علی ماوردی
(عَ یِ وَ)
ابن محمد بن حبیب بصری. مشهور به ماوردی و مکنی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و مفسر و ادیب بود. وی در سال 364 هجری قمری متولد شد و در بصره و بغداد تحصیل علم کرد سپس امر قضاء را در بسیاری از شهرها به عهده گرفت و نزد پادشاهان آل بویه مقام و منزلتی داشت و در ربیع الاول سال 450 (یا آخر سال 450) در بغداد درگذشت و در مقبرۀ باب الحرب دفن شد. او راست: 1- الاحکام السلطانیه. 2- ادب الدین و الدنیا. 3- تفسیر القرآن الکریم. 4- الحاوی الکبیرفی فروع الفقه الشافعی، در مجلدات متعدد. 5- قوانین الوزاره. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 162. الطبقات ابن صلاح ص 70. طبقات الشافعیۀ اسنوی ص 156. مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 131. فهرس المؤلفین بالظاهریه. الوافی صفدی ج 12 ص 154. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 102. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 410. الانساب سمعانی ص 504. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 52. طبقات الشافعیۀ سبکی ج 3 ص 303. المنتظم ابن جوزی ج 8 ص 199. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 260. النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 5 ص 64. تاریخ دوله سلجوق اصفهانی ص 22. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 285
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ وَ)
ابن فضل الله بن علی بن عبیدالله حسنی راوندی، ملقب به عزالدین، فقیه و مفسر و ادیب و نویسندۀ قرن هفتم هجری بود و در سال 599 هجری قمری متولد شد و در سال 652 هجری قمری درقید حیات بوده است. او راست: 1- تفسیر القرآن. 2 -حسیب النسیب للحسیب النسیب. 3- الطرازالمذهب فی ابرازالمذهب. 4- مجمعالطوائف و منبع الطرائف. 5- نثراللاّلی لفخر المعالی. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 166)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وَ)
شیخ علی باورجی، وی از همراهان شاهزاده شیخ علی و پیرعلی بادیک بود. چون شیخ علی و پیرعلی به قصد سرکوبی سلطان احمد پسر سلطان اویس ایلخانی، ممدوح حافظ، به تبریز آمدندو سلطان احمد از آنجا گریخت، آن دو سردار این شیخ علی باورجی را در تبریز گذاشتند و خود به تعقیب سلطان احمد پرداختند. (از ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 224)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن حسین داودی، مکنّی به ابوالقاسم. وی در هرات قاضی بود و در تر جمۀ تاریخ یمینی ذکر او آمده است. رجوع به ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی ص 252 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان لک، بخش قروه، شهرستان سنندج. این ده مشهور به کریم آباد است. رجوع به کریم آباد شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا